آق سرایی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 16 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/237533/آق سرایی
چهارشنبه 22 اسفند 1403
چاپ شده
1
آقسِرایی، محبالدین محمد بن احمد بن ابی یزید بن محمد سرایی خطایی (790- 859 ق / 1388-1455م)، مشهور به «ابن بنت آقسرایی». مفسر و فقیه حنفی ایرانینژاد. برخی پدر وی را معروف به «مولانازاده» دانستهاند و برخی خود او را. در 17 ذیحجه در قاهره متولد شد و همانجا پرورش یافت و از اینرو به وی «قاهری» نیز گفته شده است. نسبت آقسرایی او از جد مادریش شیخ شمسالدین آقسرایی، پدر شیخ بدرالدین محمود و شیخ امینالدین یحیێ، گرفته شده است. پدرش در اوان کودکی وی درگذشت و او تحت تکفل پدربزرگ مادریش قرارگرفت. همۀ عمر به تحصیل و تدریس پرداخت و به عبادت و انزوا روی آورد و در میان عام و خاص از جایگاه والایی برخوردار گشت و از بزرگان حنفی به شمار آمد. چندبار حج به جای آورد که نخستین آن در 815 ق / 1412م بود؛ این سفر، به توقف کوتاه او در مکه انجامید و او در این مدت از ابن جَزَری استفاده کرد. سپس به اسکندریه، دمشق، حلب و آمِد مسافرت کرد. در 828 ق / 1425م همراه اَشرف بَرْسْبای از ممالیک بُرجی مصر (766-841 ق / 1365- 1438م) در جنگ قبرس شرکت جست و در همان سال به زیارت بیتالمقدس نایل آمد. در حدود 830 ق / 1426م از سوی اشرف برسبای به امامت جماعت گماشته شد و چندی بعد کناره گرفت؛ ولی این مقام را در زمان پادشاهان بعد از او: یوسف بن بَرْسْبای (827- 868 ق / 1424-1463م)، الظّاهر جَقْمَقْ (د 857 ق / 1453م) و عثمان بن جقمق (838-892ق / 1434-1487م) کمابیش و به صورت ظاهری نگه داشت. چون اشرف اِینال (784-865 ق / 1382-1461م) بر سر کار آمد، در اوایل دولت خود از آقسرایی خواست که امامت جماعت را بپذیرد. وی این مقام را پذیرفت، ولی دیری نپایید که استعفا داد و به عادت خویش در خانه به عبادت و تدریس پرداخت.در 859 ق / 1455م باز راهی حج گشت، ولی به علت بیماری چند روز پس از رسیدن به مکه در عصر روز جمعه سوم یا چهارم ذیالحجه درگذشت و در میان بدر و مکه در جایی به نام «مَعْلات»، در مقبرۀ بنیضیاء، به خاک سپرده شد. ابنخطیب ناصریه (774-843 ق / 1372-1440م) در شرح احوال پدرِ آقسرایی، دربارۀ خود او گفته است که در رمضان 836 ق / 1432م در حلب با او دیداری داشته و وی را انسانی نیکنفس، اندیشمند و خوشسیما یافته است.
آقسرایی ادبیات عرب و فقه را نزد دایی خود بدرالدین محمود فرا گرفت. کتاب الکنز را نزد سراج خواند. اصول فقه و تلخیص الجامعالکبیر نگاشتۀ محمد بن عَبَّاد بن مالک بن داود خِلاطی (د 652 ق / 1254م) را از شمسالدین بن الغَزِّی آموخت. بقیۀ علوم عربی را از محمد بن احمد بن محمد بن مرزوق مغربی (766-842 ق / 1364- 1439م) فرا گرفت و با وی به اسکندریه رفت و 9 سال در التزام عزالدین بن جَمَاعۀ کنانی (749- 819 ق / 1349-1416م) به سر برد. درحقیقت بیشترین اندوختههای علمی او در حدیث، نحو، اصول، معانی بیان، منطق و فقه از ابنجماعه است. عزالدین او را بسیارگرامی میداشت. او طریقۀ «زینیه» را از پایهگذار آن زینالدین خوافی صوفی (757- 838 ق / 1356-1435م) و هندسه را نزد شهابالدین ابوالعباس مشهور به ابنمجدی (767-850 ق / 1366-1446م) فرا گرفت. همچنین نزد ابوعبدالله شمسالدین بِساطی (760-842 ق / 1359- 1439م) درس خواند و از ابن ابیالمجد و ابنالکویک و تَغْری برمش ترکمانی و جز ایشان استماع حدیث کرد و از عایشه دختر ابن عبدالهادی و الزین المراغی و کمال بن خیر و تاج بن تونسی و جز ایشان اجازۀ روایت گرفت. پس از تبحر در دانشهای گوناگون، از سوی عزالدین بن جَمَاعه و ابن مرزوق و سراج که از بزرگان حنفی بودند، اجازۀ اقراء قرآن و حدیث و دانشهای گوناگون گرفت و بدینسان از بزرگان و مشاهیر مدرسان قاهره گردید. آقسرایی در مدرسههای «مؤیّدیّه» و «صرغتمشیّه» تفسیر قرآن و در مسجد ماردانی فقه را تدریس کرد. نیز در مدارس جابنکیه و ارتمشیّه و جمالیه به تدریس پرداخت. در حوزۀ درس او گروهی از دانشمندان و از آن جمله سخاوی (831-902ق / 1428-1497م) گرد آمدند.
برخی از نوشتههای او بدینگونه است: 1. حاشیه بر کَشّاف تا پایان سورۀ نساء (4) که طی آن آرای طیبی، چارْبُرْدی، قطب، تفتازانی، اکملالدین، احمدبن یوسفالسّمین و جز ایشان را که به عنوان حاشیه بر این کتاب نوشتهاند، گرد آورده و موارد اختلاف ظاهری ایشان را با هم سازش داده است. 2. حاشیه بر 3/4 کتاب فقهی معروف «الهدایة» تألیف برهانالدین علی بن ابیبکر مزغینانی حنفی، که مطالب آن را از 5 شرح گرد آورده است: النهایة سِغْناقی، الکافی علیالوافی، شرح الکنز زَیْلَعی، شرح القوام اتقانی و شرح اکملالدین. 3. شرح بر بخشی از کتاب البدیع النظام ابن ساعاتی (د 696 ق / 1297م) در اصول. 4. حاشیه بر مفتاح العلوم یوسف سکاکی (555-626 ق / 1160-1229م).
بغدادی، اسماعیلپاشا، هدیةالعارفین، استانبول، 1951م، 2 / 201؛ حاجیخلیفه، کشفالظنون، استانبول، 1941م، 2 / 2038؛ سخاوی، محمد بن عبدالرحمان، الضوءاللامع، قاهره، مکتبةالقدسی، 1354ق، 7 / 15-17؛ سیوطی، جلالالدین، نظمالعقیان، به کوشش فیلیپ حِتی، نیویورک، 1927م، ص 139؛ غنیمه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، ترجمۀ نورالله کسایی، تهران، یزدان، 1364ش، صص 143-144؛ کحاله، عمررضا، معجمالمؤلفین، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 9 / 29.
کاظم موسوی بجنوردی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید